English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1185 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike U اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
holdouts U اعتصاب
turn out U اعتصاب
holdout U اعتصاب
tie up U اعتصاب
sit-ins U اعتصاب
strike U اعتصاب
strikes U اعتصاب
sit in U اعتصاب
sit-in U اعتصاب
stay in strike U اعتصاب
tie-up U اعتصاب
tie-ups U اعتصاب
strike U اعتصاب کردن
strikes U اعتصاب ضربه
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
struck U درحال اعتصاب
picket U اعتصاب کردن
general strikes U اعتصاب عمومی
to strike work U اعتصاب کردن
strikes U اعتصاب کردن
walk out U اعتصاب کردن
pickets U اعتصاب کردن
go on strike U اعتصاب کردن
picketed U اعتصاب کردن
general strike U اعتصاب عمومی
strike U اعتصاب ضربه
confrontational U انجام اعتصاب
outed U در حال اعتصاب
sit down U اعتصاب کارمندان
to go on strike U اعتصاب کردن
strikebound U دچار اعتصاب
strikers U اعتصاب کننده
striker U اعتصاب کننده
knobstick U خائن اعتصاب
strike-breakers U اعتصاب شکن
strike-breaker U اعتصاب شکن
hunger strike U اعتصاب غذا
wildcat strike <idiom> U اعتصاب کارگران
out U در حال اعتصاب
out- U در حال اعتصاب
sit-down U اعتصاب کارمندان
official receiver U اعتصاب رسمی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
they are on strike U اعتصاب کرده اند
out law strike U اعتصاب غیر قانونی
strikes U اصابت اعتصاب کردن
blacklegs U کارگر اعتصاب شکن
strike U اصابت اعتصاب کردن
to go on a hunger strike U اعتصاب غذا کردن
blackleg U کارگر اعتصاب شکن
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
hunger-striker U اعتصاب غذا کننده [زن ] [مرد]
strike U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
finks U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
strikes U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
fink U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
srcc U commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
letters patent U نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
casual labour U کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
money list U لیست پرداخت حقوق
payroll program U برنامه پرداخت حقوق
pay day U روز پرداخت حقوق
pay roll U لیست پرداخت حقوق
payroll system U سیستم پرداخت حقوق
pay order U لیست پرداخت حقوق
pay-days U روز پرداخت حقوق
pay-day U روز پرداخت حقوق
regular payment of salaries U پرداخت حقوق بطورمرتب
duties paid U حقوق گمرکی پرداخت شده
payroll U لیست حقوق صورت پرداخت
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ddp U paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
precedents U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedent U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
tonnage U حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
PGP U یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
promotion money U دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
reports U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
timed U ایام
times U ایام
time U ایام
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
holy day U ایام متبرکه
running days U ایام هفته
days of grace U ایام مهلت
christmastide U ایام کریسمس
f. times U ایام قدیم
ball U ایام خوش
on the other hand U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
parsonally U ازطرف خود
edgeways U ازطرف لبه
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
withil U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
beside U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
workmen's compensation insurance U بیمهء ایام کار
vacationer U گشتگر ایام تعطیلات
leaves of absence U ایام ترک خدمت
workweek U ایام کار درهفته
vacationist U گشتگر ایام تعطیلات
dole U حق بیمه ایام بیکاری
leave of absence U ایام ترک خدمت
triduum U سه روز ایام ثلاثه
feria U یکی از ایام هفته
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
order [placed with somebody] U دستور [ازطرف کسی]
lay day U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
laydays U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
Yuletide U ایام عید تولد عیسی
salad days U ایام جوانی وبی تجربگی
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
blue collar U کارگری
blue-collar U کارگری
proletarian U کارگری
laboring U کارگری
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
pronunciamento U بیانیهای که ازطرف شورشیان منتشرمیشود
halcyon U ایام خوب گذشته روز ارام
ash wednesday U اولین روز ایام روزهء مسیحیان
whitsuntide U سه روز اول ایام عید گلریزان
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
labor unions U سندیکای کارگری
union <adj.> U سندیکای کارگری
labor unions U اتحادیه کارگری
dictatorship of proletariat U خودکامگی کارگری
union <adj.> U اتحادیه کارگری
labor movement U جنبش کارگری
labor movement U نهضت کارگری
trades unions U اتحادیه کارگری
labor U نیروی کارگری
labor organization U سازمان کارگری
labor union U سندیکای کارگری
trade union U اتحادیه کارگری
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1popsicle
1construed
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com